پر از گریه ام!
بعضي از وقت ها دوست داري روز سريع به شب برسه و تموم شه ولي انگار مطابق ميل تو نيست و برعكس كش پيدا مي كند درست مثل امروز!
صبح پريشون از خواب شب گذشته بلند شي ، هنوز حالت جا نيومده كه پيامكي مياد برات :"قيصر امينپور از دنيا رفت". وا ميري .يعني چي؟! اشكات گوله گوله مي افتن روي زمين .دست خودت نيست."آينه هاي ناگهان" جزو اولين كتابهاي شعريه كه خوندي !آي... حسرت هميشگي *. ناگهان چقدر زود دير ميشود! باورت نمي شه و به هق هق مي افتي. توي راه عذاب وجدان داري كه چرا شال صورتي سر كردي! ظهر پيامك مي فرستي كه قراره عصر سر جاشه ديگه؟! اينم نشد. از اونطرف خواهرت نگرون توي خونه اس و هزار جور فكر و خيال توي سرش. يعني همه داروهاش پيدا مي شه؟! غصه جا خوش مي كنه توي سرت. حالا شب شده ولي هنوز هواي گريه داري. بهش مي خواي بفهموني كه از دستش ناراحت نيستي و تقصير اون نيست ولي باز بازنده ي امروز تويي.چون تمام كاسه كوزه ها رو توي سر اون مي شكوني!
بعد از مدتها داري آهنگ هاي قديميه شادمهررو گوش مي دي.پر از خاطره هست هركدومشون واين هم شعر روزهاي قديم!
نامه اي براي تو*
اين ترانه بوي نان نميدهد
بوي حرف ديگران نميدهد
سفرهي دلم دوباره بازشد
سفرهاي كه بوي نان نميدهد
نامهاي كه ساده و صميمي است
بوي شعر و داستان نميدهد:
...با سلام و آرزوي طول عمر
كه زمانه اين زمان نميدهد
كاش اين زمانه زيرورو شود
روي خوش به ما نشان نميدهد
يك وجب زمين براي باغچه
يك دريچه آسمان نميدهد
وسعتي به قدر جاي ما دو تن
گر زمين دهد، زمان نميدهد
فرصتي براي دوست داشتن
نوبتي به عاشقان نميدهد
هيچ كس برايت از صميم دل
دست دوستي تكان نميدهد
هيچ كس به غير ناسزا تو را
هديهاي به رايگان نميدهد
كس ز فرط هاي وهوي گرگ وميش
دل به هي هي شبان نميدهد
جز دلت كه قطرهاي است بيكران
كس نشان ز بيكران نميدهد
عشق نام بي نشانه است وكس
نام ديگري بدان نميدهد
جز تو هيچ ميزبان مهربان
نان و گل به ميهمان نميدهد
نااميدم از زمين و از زمان
پاسخم نه اين ، نه آن ...نميدهد
پاره هاي اين دل شكسته را
گريه هم دوباره جان نميدهد
خواستم كه با تو درد دل كنم
گريهام ولي امان نميدهد...
* از كتاب آينه هاي ناگهان -قيصر امينپور
روحش شاد!