تولدانه

 

باورم نمیشه ماهیِ ماه من هشت ساله میشه.چقدر زود بزرگ شد. هیچ وقت اون روز برفی که به دنیا اومد رو فراموش نمی کنم . ماهی ِماه تنها دلخوشیه منه. تولدش مبارکم باشه.

قهر

نگه دگر به سوی من چه می کنی ؟

 چو در بر رقیب من نشسته ای

 به حیرتم که بعد از آن فریب ها

 تو هم پی فریب من نشسته ای

 به چشم خویش دیدم آن شب

 ای خدا که جام خود به جام دیگری زدی

 چو فال حافظ آن میانه باز شد

 تو فال خود به نام دیگری زدی  

برو...برو ... به سوی او ، مرا چه غم

 تو آفتابی ... او زمین ... من آسمان

 بر او بتاب ز آنکه من نشسته ام

 به ناز روی شانه ستارگان

 بر او بتاب ز آنکه گریه می کند

 در این میانه قلب من به حال او

 کمال عشق باشد این گذشت ها

 دل تو مال من ، تن تو مال او

 تو كه مرا به پرده ها کشیده ای

 چگونه ره نبرده ای به راز من ؟

 گذشتم از تن تو ز آنکه در جهان

 تنی نبود مقصد نیاز من

 اگر به سویت این چنین دویده ام

 به عشق عاشقم نه بر وصال تو

 به ظلمت شبان بی فروغ من

 خیال عشق خوش تر از خیال تو

 کنون که در کنار او نشسته ای

 تو و شراب و دولت وصال او !

 گذشته رفت و آن فسانه کهنه شد

 تن تو ماند و عشق بی زوال او ! 


 فروغ فرخزاد

....


تکرار قطره میشود باران،
تکرار گل بهار،
و تکرار تو ...
                جز تو نمی شود.
مهربان دوست سرسخت دوست داشتنی و همدم تنهایی هایم، میلادت مبارک!

آنفولانزای هورمونی

 

هشت ، هشت ، هشتادو هشت.
دیداری که مدتها در انتظارش بودیم از دست رفت. البته به طور موقت تا وقتش برسد. کلی برایش برنامه ریزی کرده بودیم.بلیط قطارمان بدون مهر تائید بازرسی، خاطره شد.
پنج سال پیش به هنگام خداحافظی از دانشگاه با دوستان قرار و مدار امروز را گذاشته بودیم. البته اون روزها نمی دانستیم که مصادف با میلاد امام رضا هم می شود.
خب ، آنفولانزا هم می تواند مانع تجدید دیدارها شود. بیماری که این روزها بدجور همه گیر شده. شاید روزی از همین روزها فرصت دوباره دیدار میسر شود.

امشب
دریاها سیاه اند
باد زمزمه گر سیاه است
پرنده و گیلاس ها سیاه اند
دل من روشن است
تو خواهی آمد.*

*شمس لنگرودی

ماهی ماه

 

ماهی ماه
چه به ناز
در گهواره ی پگاه
تاب
می خورد
راز فاش چشم انداز " کاش "
که " کاش " همیشه
همین تو بودی
تو !
یافته ی نو !
که پرتو خورشید و تافته ی گیسوت ، همبافته ی همند !*

 

*محمد حقوقی

 

فاطمه کامنت گذاشت که محمد حقوقی هم پرواز کرد.همیشه در یادم می ماند حتی اگر ماهی ماه نباشد.

 

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟!

 

این روزها: رای های گم شده- دروغ-رسانه ملی-انفجار-راهپیمایی آرام-شورای نگهبان- اخبار ساختگی-باتوم-بیگانگان-سنگ- لباس شخصی-گاز اشک اور-خون-خودی-لبنانی-ندا و ندا و ندا.داغونم کرد نگاهش! 

...

 

یلدا یعنی

یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت !

...

 

کاش برای هم روزمره نشویم!

آذر

 

                                 ماه عاشقی من!

بهانه

 

چقدر تو روزهای بارونی آهنگ های هایده بهم می چسبه. درست مثل امشب.  وقتی زیر شر شر بارون خیس شده بودم ، سوار ماشین  که شدم ، راننده صدای ضبط رو  زیاد کرد ومن غرق آهنگ و صدا شدم. سرمو به پنجره ماشین که بخار گرفته بود،چسبوندم و یواش تو دلم زمزمه کردم:

ای قبله من خاک در خانه تو
بی منت می مستم ز پیمانه تو
ای قبله من خاک در خانه تو
در دام توام بی زحمت دانه تو
من خسته و بیمارم درمان منی
شور شعر و آوازی در جان منی
ای تو هوای هر نفس

عشق تو میورزم و بس
دل کنده ام از همه کس
پناه من تویی و بس
تا در دل تو زنده ام
از عالمی دل کنده ام
در خود رها گشتن خوش است
در تو فنا گشتن خوش است
ای قبله من خاک در خانه تو
بی منت می مستم ز پیمانه تو
ای قبله من خاک در خانه تو
در دام توام بی زحمت دانه تو

تویی تویی بهانه ام شاعر هر ترانه ام
شعله شوریدگیم تویی تویی زبانه ام
تو نغمه ساز منی صدای آواز منی
رمز من و راز منی نقطه آغاز منی
بر جان من آتش بزن ای عشق من ای عشق من
باید تو باشی آتشم تا تن در این آتش کشم
من تو شوم تو قصه ها تا من بسوزانم مرا
بی مرگی از تو مردن است این معنی عشق من است
ای قبله من خاک در خانه تو
در دام توام بی زحمت دانه تو

تویی تویی بهانه ام شاعر هر ترانه ام
شعله شوریدگیم تویی تویی زبانه ام
تو نغمه ساز منی صدای آواز منی
رمز من و راز منی نقطه آغاز منی
ای تو هوای هر نفس

عشق تو میورزم و بس
دل کنده ام از همه کس
پناه من تویی و بس
تا در دل تو زنده ام
از عالمی دل کنده ام
در خود رها گشتن خوش است
در تو فنا گشتن خوش است
ای قبله من خاک در خانه تو
بی منت می مستم ز پیمانه تو
ای قبله من خاک در خانه تو
در دام توام بی زحمت دانه تو*

 

*اردلان سرفراز