نیا
گلایه نکن
از آن زمان ها هم هیچ نگو
که گذشت
می آید.

اکنون
بگو، بمان
اکنون...*

حالا بعد از بعض ظهر که با اشک گرمی روی گونه ام ارام شد، بعد از آتش گرفتن دلم وقتی samsam آه کشید و رفت،بعد از نالیدن در سکوت تو مترو اینجا راحت راحت شدم .هرچند که هی و هی وبلاگ خوندم و حکم دیدم و آهیده شدم و رضا صادقی خوند که " به تو مدیونم ". خب وقتشه که به استقبال اردیبهشت مهربونم برم.دیگه بسه ناله!!!


*کیکاووس یاکیده